دسته: Uncategorized

  • من الان دوتا مامان دارم!

    حدود ساعت ۵ صبح، یک مادر جوان لاغر و قد بلند در حال سیگار کشیدن و یک پسر بچه تقریبا ۷ ساله با چند ساک کیسه‌ای به ظاهر سنگین. پسر بچه به سرعت داخل ماشین نشست، مادر به زحمت ساک‌ها را روی صندلی جلو گذاشت و چند پک دیگر به سیگارش زد، حیفش می‌آمد سیگار…

  • ۵۰ سال سنگ روی سنگ نذاشتم

    مردی تقریبا ۵۰-۶۰ ساله با ابروهای پهن، عینکی با نمره بالا و فتوکرومیک که چشم‌هایش را دور از دسترس می‌کرد، با سبیلی پهن که وقتی می‌خندید پهن‌تر می‌شد، با یک فلاسک و پلاستیک کنار خیابان دست تکان می‌داد.  هوا بارانی بود سریع سوار ماشین شد گفت برو که بد جا نگهت داشتم. بارش باران شدید‌تر…